ابوعبدالله جعفر بن محمّد رودکی سمرقندی
اواسط قرن سوم هجری قمری در بحبوحه مبارزات دویست ساله آزادی خواهانه مردمان ماوراءالنهر و خراسان، در منطقه کوهستانی رودک پنج رود سمرقند تولد یافت. از وضع خانوادگیاش اطلاعاتی دقیق در دست نیست اما همانگونه که از اشعارش برمیآید پدر و مادر او از طبقه پایین جامعه بودند و او دوران کودکی را به سختی گذراند. رودکی شاعر استاد قرون سوم و چهارم است و او را به سبب این که نخستین شاعر فارسی گوی است که انواع شعر را با استادی سروده، به حق «استاد شاعران» لقب دادهاند.
رودکی دارای ذهنی خلاق و فعال و تیزفهم بود. به سبب صدای زیبایش خوانندگی میکرد و از استاد زمان خود ابوالعبک بختیار که بربط مینواخت مستفیض شد تا آنجا که در این صنعت به استادی رسید و آوازهاش به اطراف و اکناف رسید. امیر نصر بن احمد سامانی که امیر خراسان بود او را به نزدیک خویش فرا خواند و کارش بالا گرفت. با این که رودکی شاعری روشن دل بوده اما اشعارش چنان زنده و ملموس است که هر شنوندهای را مسحور خود میکند. گویند رودکی در قسمتی از زندگانی خود، بینا بوده و بعد به علتی که بر ما معلوم نیست نابینا شده است چنانکه محمود بن عمر بخارایی در کتاب «البساتین الفضلاء و ریاحین العقلا فی شرح تاریخ العتبی» که سال ۷۰۹ هجری تألیف شده، با این عقیده که رودکی در اواخر عمر نابینا شده موافق بوده است.
رودکی نزد همه شاعران و ادبیان معاصر خود در خراسان و ماوراءالنهر به عظمت مقام شاعری شناخته و توصیف شده است. بعد از او نیز شاعرانی بزرگ مانند دقیقی، کسایی، فرخی، عنصری، رشیدی سمرقندی و نظامی او را به بزرگی مرتبت ستودهاند. رودکی در زمان حیاتش دو سفر داشته است. نخستین سفر او از سمرقند به بخارا بوده که به قصد ورود به دربار سامانیان انجام گرفته است. سفر دوم معروف او همراه با امیر نصر سامانی بوده است. امیر پس از این که به هرات میرسد به آنجا دل میبندد و چهار سال در آنجا اقامت میکند تا این که اطرافیان دست به دامن رودکی میشوند و از او میخواهند تا با خواندن شعری امیر را به بازگشت ترغیب کند. رودکی قصیده «بوی جوی مولیان» را میخواند و امیر چنان تحتتأثیر قرار میگیرد که همان لحظه سوار بر اسب شده، به سمت بخارا میتازد:
بوی جوی مولیان آید همی یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درشتی راه او زیر پایم پرنیان آید همی
آب جیحون از نشاط روی دوست خنگ ما را تا میان آید همی
ای بخارا شاد باش و دیر زی میر زی تو شادمان آید همی
میر ماه است و بخارا آسمان ماه سوی آسمان آید همی
میر سرو است و بخارا بوستان سرو سوی بوستان آید همی
آفرین و مدح سود آید همی گر به گنج اندر زیان آید همی
رودکی در فنون سخن و انواع شعر مانند قصیده، رباعی، مثنوی، قطعه و غزل مهارت داشته و از همه آنها به خوبی کامیاب شده و مخصوصاً در قصیدهسرایی پیشرو دیگران بوده است. میتوان گفت او نخستین شاعر فارسیگوی پس از اسلام است که قصیده عالی و محکم ساخته و اشعار حکیمانه به یادگار نهاده است. رودکی برای شاهان سامانی شعر میسرود و آن را به آواز میخواند و با چنگ مینواخت. یکی از آثار مهم رودکی منظومه کلیله و دمنه» است که اصل آن را ابن مقنع، دانشمند ایرانی از عربی به پهلوی نقل کرده. این منظومه از میان رفته و فقط ابیاتی از آن باقی مانده است. دیگری «سندبادنامه» است که از آن نیز اشعاری پراکنده باقی است. رودکی کلیله را به تشویق ابوالفضل بلعمی تنظیم کرد که میتوان آن را مهمترین اثر نظم این شاعر به حساب آورد. این دو بیت از اوست:
من موی خویش را نه از آن میکنم سیاه تا باز نوجوان شوم و نو کنم گناه
چون جامهها به وقت مصیبت سیه کنند من موی از مصیبت پیری کنم سیاه
وفات رودکی را به سال ۳۲۹ هجری نوشتهاند. او در پنج دِه در گذشت و همانجا به خاک سپرده شد.